تاثیر نور در معماری

توسط0
2482
تاثیر نور در معماری

نور به عنوان عنصری مهم در معماری ساختمانهای کوچک و بزرگ همیشه یکی از عوامل تأثیرگذار بر معماری و عمران ساختمانها و حتی شهر داشته است. در معماری سنتی ایرانی، معماری معاصر, معماری مدرن و بسیاری از سبک های معماری که فراروی بشر قرار گرفته همواره عنصر نور به عنوان عامل اصلی در کنار ویژگی های دیگر بنا قرار گرفته است. از جمله علوم و هنرهایی که می توان به نقش نور در آن اشاره داشت، هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه ی روند بهره گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می دهد. ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کننده‌ی نور مصنوعی هستند، مطرح می باشند.زیبایی که به چشم می آید از پرتو نور و روشنایی است وگرنه در تاریکی ، زیبایی مفهمومی ندارد. بازتاب نوری که از جسم به چشم ما می رسد باعث می شود که ما بتوانیم آن را ببینیم. درطراحی معماری، نور در کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار ، نظم فضایی ، مصالح ، رنگ و… مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند. یکی از مشخصه های نور طبیعی دگرگونی آن در ساعات مختلف روز است نور شفافترین، نرمترین، آسانترین و ارزانترین مواد ساختاری موجود در تولید کیفیت ها و اشیای مورد نیاز محیط انسانی است. چیزی است که امکان شخصیت سازی و حیات بخشیدن به فعالیتهای روزمره و باز نمائی زندگی در تصورات و حالات روانی متغیر را فراهم می سازد. نور می تواند در فضائی خشن و بی روح همچون مبلی راحتی از ما استقبال کند. به همین دلیل نور مناسب ترین ماده ساختاری است که می تواند به فعالیتهای روزمره ما شکل، زیبائی، لذت و راحتی ببخشد.

نور میتواند امکان خلق سیستمهای محیطی هوشمند و سازگار را در بازسازی محیط مصنوع در اختیار ما بگذارد. کلیسای تادائو آندو نمونه مناسبی برای نشان دادن این سیستم هاست.استفاده بیانی از نور به شکلی نمادین، فراگیر، خشنودکننده، ساده و غریزی و در عین حال ابهام آمیز برای گشودن پنجره دنیای خیالهای بشری، بزرگترین وظیفه نور پردازی در عصر ماست.

نور طبیعی:

هر چند که خورشید برای ایجاد روشنایی طبیعی در یک ساختمان مورد نیاز است اما از آنجا که این نور سرانجام به حرارت تبدیل می شود، باید میزان تابش مورد نیاز برای هر ساختمان با توجه به نوع ساختمان و شرایط اقلیمی آن تامین شود چون اهمیت تابش آفتاب به نوع اقلیم منطقه و فصول مختلف سال بستگی دارد. در شرایط سرد حداکثر انرژی خورشیدی مورد نیاز بوده و ساختمان باید در جهتی قرار گیرد که بیشترین تابش آفتاب را دریافت نماید. برعکس وقتی هوا گرم است جهت ساختمان باید به نحوی باشد که شدت آفتاب در دیواره های آن به حداقل رسیده و نیز امکان نفوذ مستقیم اشعه خورشید به فضاهای داخل وجود نداشته باشد به همین دلیل نحوه نورپردازی بنا در اقلیم های مختلف مثل گرم و خشک و حاشیه کویر و اقلیم گرم و مرطوب و سردسیر با هم متفاوت است و هر کدام در این مناطق بر حسب اقلیم خاص خود نحوه ی نورگیری و نورپردازی خاصی را می طلبد.

نور شمال:

فضاهایی که رو به شمال هستند (در نیمکره شمالی) نور مستقیم دریافت نمی کنند. نور پراکنده بدون سایه یا انعکاس ایجاد می شود که برای کار کردن و نقاشی کردن و تماشای تلویزیون در کارگاه های نقاشی و دفتر کار مناسب است.

به منظور به دست آوردن حداکثر مقدار ممکن نور بدون هراس از نور مستقیم خورشید می توان از پنجره های بزرگ در جهت شمال استفاده کرد اما نور مستقیا در غذاخوری ، نشیمن و …. می تواند سلب آسایش نماید . جذاب است اگر نور شمال را با نور در جهت های دیگر ترکیب کنیم. نور شمالی سرد و تمیز است اما نور جنوبی زرد رنگ و مستقیم است. در فضاهای خانگی باید پارکینگ را در شمال نقشه قرار داد و راه پله و انبارها یا هر محلی که زیاد به کار برده نمی شود. در کشورهای بسیار گرم این جهت یابی نامطلوب می شود و چون گرمای بیشتری ایجاد می کند اما برعکس در تابستان فضاهای سایه وار مطلوب تر هستند . فردی که همشیه در اتاق های رو به شمال است و تماس بسیار کمی با خورشید دارد و ممکن است احساس افسردگی و غم در او ایجاد شود.

نور جنوبی:

حرکت دورانی ظاهری خورشید نسبت به زمین ایجاد می شود به همین دلیل اگرچه خورشید همیشه از شرق طلوع می کند و در غرب غروب می کند برای کشورهای نیمکره شمال خورشید یک  خط سیر جنوبی دارد  و برای آنها که در نیمکره جنوبی هستند خط سیر شمال دارد به همین دلیل نور خورشید در نیمکره شمال در قسمت جنوب با انحراف بیشتر و شدت گرم کنندگی کمتر در زمستان  است و برعکس آن در تابستان می باشد معمولا فرض می شود که نمای جنوبی بهترین جهت یابی برای فضاهای خانگی است یعنی برای محل اتاق نشیمن و فضاهای داخلی خانه از طرف دیگر به دلیل انعکاس های این نور روی شیشه ها و سطوح سیقلی مکان مورد نظر همیشه هم نور مناسبی برای کار کردن نیست در طول ماه های سرد سال شدت گرمی نور برای این اتاق های جنوبی کمتر از اتاق های رو به شمال است اگر مناطق نورگیری اتاق بزرگتر شود آنگاه نیاز به وجود محافظت از نور مستقیم خورشید در تابستان به وجود می آید مثل یک سایبان و

نور جنوبی سایه و انعکاس ایجاد می کند و اجازه  می دهد که با حجم ها بازی شود و منظره زیبایی ایجاد می کند به همین دلیل اشیا را مقابل آن طراحی می کنند یا حتی با قرار دادن یک استخر در مقابل ایوان یا پنجره های اتاق نشیمن با استفاده از انعکاس های روی سطح اب که دائما در حرکت اند روی دیوارها و سقف مناظر دلربایی ایجاد می کنند . جدا از نتایج فیزیکی نتایج روانی این نور دارد که استفاده مناسب باعث احساس سرزندگی می شود.

نور شرق (صبحگاهی):

روشنایی صبح بهترین ابزار برای بیدار شدن از خواب است . خوردن صبحانه کامل بدون شتابزدگی در کنار روشنایی روز ارامش و نیروی کافی به انسان می دهد. بنابراین باید محل قرار گرفتن اتاق خواب و آشپزخانه و نشیمن و اتاق غذا خوری خوب به گونه ای جهت یابی می شود تا بیشترین استفاده از نور صبحگاهی شود که اشعه های آن ضعیف و خنک تر است این نور در زمان معین از دور سایه اجسام را تولید می کند که می توان از این سایه برای تزیین فضا استفاده کرد این نور ابتدا بر گرد و غبار تابیده می شود و با پراکنده شدن آن ها در فضا نور و گرما هم منتشر می شود.

نور غربی (غروب):

با به اتمام رسیدن روز شدت نور کاسته می شود اما انعکاسان هنوز وجود دارد دیوارهای سفید با شدت بیشتر و با رنگ مایل به زرد می درخشند و دیوارهای بتنی رنگ نارنجی تندی به خود می گیرند تمام سطوح شهر تغییر شکل می یابد وقتی خورشید کاملا پایین آمد تابش خود را بر روی سنگ فرش ها ی آسفالت خیابان ها  موقف می کند و شهر به یک پرده سینما تبدیل می شود و با گذشت زمان آسمان به سرخی می گراید و کم کم تاریک می شود و زمینه شکل و اشیاء پراکنده می شود و مرزهای اشیا روی همدیگر می افتد بنابراین تشخیص لبه های اشیاء مشکل می شود فضاهایی که در مغرب هستند باید از آخرین نورهای عمودی خورشید حفاظت شوند.

نور عمودی ( پنجره های سقفی):

در یک آپارتمان بجز اتاق کوچک زیر شیروانی معمولا برای استفاده از نور بالای سر در سایر جاها امکانی وجود ندارد. پنجره های سقفی نور واقعی را وارد خانه می کند و دیوار ها را به عناصر سرزنده و با روح تبدیل می کنند. انواع نورهای تابید شده در اتاق و نحوه بازسازی آن بستگی به جهت و شدت نور دارد . با پنجره های سقفی جداسازی بیشتری از اطراف را در خانه ایجاد می کنند. در محیط های شلوغ و بسیار متنوع که فضای کمی هم دارند برای روبه رو شدن با فضای روشن بهترین راه پنجره های سقفی است. ایجاد ایوان و فضاهای روشن شده با نور طبیعی سقف روش بازیابی آرامش ، سکوت و آسایش در یک محیط که فاقد این مزایا است می باشد.

سایه:

لوکوربوزیه می گوید : معماری بازی هنرمندانه دقیق و خیره کننده مجموعه ای از اجسام ساخته شده در زیر نور است.

مثل تابلویی که در آن اشکال هندسی مربع، دایره ، مخروط ، استوانه با کناره های تیره و روشن و سایه های آنها بر روی یکدیگر نقاشی شده اند . لوکوربوزیه اشیاء را با تاکید مخصوص روی سایه های آنها می کشید، سایه نقطه مقابل نور نیست. استادان نقاشی های ناموزون و بی تناسب، مثل زارباران اولین کسانی بودند که فهمیدند برای روشن کردن یک شی بهترین روش سایه زدن اطراف آن نیست همین اثر به معماری منتقل می شود . در یک کلیسا وقتی نور از روزنه های پنجره یا سقف خودش را به فضای داخل می رساند ایجاد سایه می کند و محیطی رمانتیک ایجاد می کند بدین ترتیب در روز ، روزنه ها و … که نور را فیلتر می کنند همگی مناسب ترین راه برای نشان دادن حضور نور هستند.

نیم سایه:

در نیم سایه ، مرزهای اشیا واضح نیستند و ابهام در تشخیص آنها وجود دارد. نیم سایه محیطی اسرار آمیز را  به وجود می آورد. در فضاهای عمومی نور زیاد است و نیمه سایه مفهوم ندارد ولی در فضاهای صمیمی دلیلی برای وجود نور زیاد نیست تا زمانی که وجود آن ضروری باشد . نیم سایه برای آرامش و تفکر بسیار مناسب است و لزوما تنها در اتاق نشیمن یا غذا خوری مورد استفاده قرار نمی گیرد، بلکه حتی می تواند در اتاق زیر شیروانی نیز استفاده شود.

انواع چشمه نور در معماری:

۱چشمه نور گسترده: یک شیء نورانی نظیر خورشید ،چراغ روشن و شعله شمع را چشمه نور گسترده می‌نامیم.

۲چشمه نور نقطه‌ای: اگر صفحه‌ای از مقوا را که روی آن روزنه کوچکی ایجاد شده در مقابل چراغ روشنی قرار دهیم نور چراغ پس از گذشتن از روزنه منتشر می‌شود و روزنه مانند یک چشمه نور کوچک عمل می‌کند که به آن چشمه نور نقطه‌ای می گوئیم.

تقسیم بندی اجسام غیر منیر از نظر عبور نور از آنها نیز بدین ترتیب است:

۱اجسام شفاف:اجسامی که نور از آنها عبور می‌کند مانند:شیشه، هوا، آب

۲اجسام نیمه شفاف: اجسامی هستند که نور از انها عبور می‌کند ولی از پشت آنها اجسام دیگر به صورت واضح دیده نمی‌شوند، مانند: شیشه‌های مات ویخی، یا کاغذ کالک

۳اجسام کدر: اجسامی هستند که نور اصلا از آنها عبور نمی‌کند، مانند: آجر، مقوا، چوب و غیره

نور و طبیعت:

نور طبیعی که حامل انرژی حیات بخش درونی است به عنوان یکی از منابع وجود حیات بر روی زمین محسوب می گردد باعث تغییر چهره یک مکان شود زیرا نور در هر یک از فصول سال  در آب و هواهای متفاوت و یا در هر زمانی از طول روز دارای چهره ای مخصوص به خود می باشد.

ضمنا هر مکانی دارای نور خاصی است که تنها به آنجا تعلق دارد برای مثال در صحرای یک منطقه استوایی تابش به قدری شدید و سایه ها آنقدر کوتاه است که اشیا به چشم بیننده مرتعش و در حال ذوب شدن به نظر می آیند.

به همین ترتیب نور موجود در مناطق کوهستانی ” جنگلی و یا سواحلی نیز دارای ویژگی های مکانی مخصوص به خود و متمایز از سایر مناطق است . زمانی که نور را به داخل فضای ساخته شده هدایت می کنیم در اصل نوعی ارتباط بین ساختمان و محیط خارج از آن ایجاد کرده ایم . بدین وسیله می توان جلوه های متفاوتی از فضای داخلی را که هر یک دارای ماهیت خاص خود از لحاظ ادراک فضایی می باشند ” ایجاد کرد.

 

سه دلیل اهمیت نور در معماری:

الف) تاثیر نور در نمای خارجی ساختمان:

در معماری برای تاکید بیشتر بر روی برخی از بخش‌های نما، می‌توان از نور طبیعی بهره جست بدین‌گونه که با ایجاد برآمدگی‌ها و فرورفتگی‌هایی بر روی محل مورد نظر، سایه‌هایی در بخش‌هایی از نما ایجاد نمود که تاکیدی بر روی بخش مذکور باشند.

برای مثال به منظور کشیده‌تر نمایش دادن ارتفاع یک حجم می‌توان با ایجاد برآمدگی‌هایی باریک و بلند، سایه‌های عمود و طویل ایجاد کرد تا نما کشیده‌تر به نظر آید و یا اینکه برای نمایش بخش‌های شاخص بنا همانند ورودی‌ها می‌توان با ایجاد حفره‌هایی عمیق بر روی حجم، بخش‌های مورد نظر را با سایه مشخص نمود. از روش‌های دیگر می‌توان به پوشاندن سطوح یکپارچه نما با عناصر همسان و برجسته اشاره کرد که منجر به ایجاد بافتی مرکب از نور و سایه شده و در این گونه بناها، سایه به عنوان عنصری مهم در طرح نما دخیل است.

استفاده از مصالح متنوع در کنار یکدیگر که دارای خاصیت انعکاسی متفاوتی باشند نیز می‌تواند جلوه‌های خاصی در نما ایجاد کند. برای مثال به منظور تاکید بر روی بخش‌هایی از نما می‌توان آنها را با پوشش‌های فلزی آراست و در سایر سطوح از مصالحی با خاصیت انعکاسی کمتر استفاده نمود. بدین ترتیب در اثر انعکاس شدید حاصل از برخورد نور به سطوح فلزی، بخش‌های مورد نظر مهمتر جلوه می‌کنند.

ب) تاثیر نور در فضای داخلی ساختمان:

نور طبیعی یکی از عناصری است که در تغییر ماهیت فضای داخلی بنا تاثیر بسزایی دارد. ما می‌توانیم ‌نور را به گونه‌ای بارز و مشخص داخل بنا هدایت کرده و بدین ترتیب با ایجاد عرصه‌هایی از نور و تاریکی، فضای یکپارچه را بدون استفاده از عناصر و مصالح جداکننده به بخش‌های مجزا تقسیم کنیم.

کاربرد دیگر نور، برای شدت بخشیدن به هدفی مانند مرتفع نشان دادن فضاست. برای مثال در معبد پانتئون نوری که از نورگیر موجود در مرکز گنبد معبد به درون می‌تابد فضای تاریکتر داخلی را از لحاظ عمودی کشیده‌تر نشان می‌دهد.

همانگونه که می‌دانیم نور در تاریکی حامل پیام‌ها و اشاراتی برای انسان است. از این خاصیت می‌توان در مشخص نمودن مسیرهای ورودی و خروجی مربوط به فضاهای تاریک و عاری از نور داخلی بهره گرفت. بدین ترتیب که فرد در یک محیط نیمه تاریک با مشاهده یک منبع نور در محل ورودی که در حکم راهنما است می‌تواند مسیر حرکت و موقعیت خود را در فضای داخلی شناسایی کند.

از نور برای القای حسی خاص در انسان نیز می‌توان استفاده کرد. برای مثال فضایی که با نور ضعیف مزین شده باشد می‌تواند نوعی حالت خلسه در انسان ایجاد کند. از این رو در بسیاری از آرامگاه‌ها و یا بناهای مذهبی می‌توانیم شاهد تابش شعاع‌های خفیف‌تر به درون فضای تاریک داخلی باشیم.

 

ج)تاثیر نور در فضای شهری:

نور در ساعات متفاوت روز جلوه‌های گوناگونی به فضاهای شهری می‌دهد. در گذشته عنصر نور برای ایجاد تنوع در فضاهای شهری کاربرد فراوان داشت. برای مثال از آنجا که رنگ سفید، نور آسمان را در خود منعکس کرده و هاله‌ای از رنگ آن را در برمی‌گیرد، برخی از بناهای بزرگ شهری و یا بافت کلی یک روستا را سفید رنگ می‌ساختند تا بدین ترتیب با توجه به رنگ آسمان که از طلوع آفتاب تا غروب، رنگ‌های متنوعی از جمله زردملایم، آبی روشن، نارنجی و… را به خود می‌گیرد بافت شهر یا روستا نیز دستخوش تغییر و تحول شده و جلوه‌های ملایم رنگی متنوعی را در برگیرد.

روش دیگر این بود که با سرپوشیده کردن بخش‌هایی از کوچه و مسیرهای شهری نوعی بازی پیوسته نور و سایه در آنها به وجود می‌آوردند و بدین وسیله برای رهگذران به گونه‌ای تنوع در مسیر ایجاد کرده و حس طولانی و کسل‌کننده بودن راه را در فرد از بین می‌بردند.

در برخی از بخش‌های شهر نیز با ساختن رواق و ایجاد یک هارمونی تاریک و روشن توسط سایه و نور در فضای تحت پوشش آن نوعی تنوع در فضا پدید می‌آوردند. در بازارهای ایران نورگیرهای سقفی، مسیر حرکت را در فضای تنگ‌و تاریک راسته بازار مشخص می‌کنند ضمن آنکه دالان‌های مستقیم که از یک سمت به راسته بازار متصل بوده و ازسمت دیگر به فضای باز خارجی منتهی می‌شوند در تاریکی مسیر بازار توسط شعاع‌های تابیده شده نور به درون دالان افراد را به سمت مسیر خروج از راسته بازار هدایت می‌کنند.

نور در معماری اسلامی:

بر اساس باور اسلامی در اثر تابیده شدن نور الهی به درون کالبد مادی، یعنی جایگاه نفس آدمی است که انسان به رشد و تکامل معنوی می رسد.

برای نمایش این تمثیل در معماری اغلب بناهای مذهبی ، نور به عنوان عنصری بارز و مستقل از سایر عناصر و مفاهیم به کار رفته در ساختمان به کار گرفته می شود به گونه ای که شعاع های آن به طور واضح در داخل کالبد مادی و تاریک حجم قابل مشاهده است.

فضاهای عمیق و تاریک مساجداسلامی که با عنصر نور مزین شده اند به خوبی قادر به انتقال یک حس روحانی و معنوی می باشند. انسان در چنین فضاهایی که با نوری ضعیف روشن می شوند با مشاهده سایه های مبهم از اشیاء و احجام در ذهن خود به کامل کردن تصاویر پرداخته و با این عمل به نوعی خلسه فرو می رود که نتیجه آن یک حس نزدیکی به منبع وجود و هستی در درونش بیدار می شود.

تاریخچه بهره گیری از نور طبیعی در معماری ایران:

دانستن روند بهره گیری از نور خورشید به اندازه ی روند شکل گیری مصالح و یا شکل های مختلف زیربنائی ساختمان جهت طراحی بسیار لازم می باشد. اولین تاریخی که ما از آن اطلاع داریم سده ی سوم هزاره چهارم ق.م می باشدکه در آن زمان جهت کسب نور و سایه از ایجاد اختلاف سطح در دیواره های خارجی استفاده می‌کردند. در شهر سوخته از هزاره های سوم و دوم ق.م از روی آثار خانه هایی که دیوار آن ها تا زیر سقف باقی مانده بود می توان استنباط کرد که هر اطاق از طریق یک در به خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بوده اند، در دوره ی عیلام در حدود ۱۳۰۰ و ۱۴۰۰ ق.م نیز نمونه ای از پنجره های شیشه ای به دست آمده که شامل لوله هایی از خمیر شیشه می باشد که در کنار هم و در داخل یک قاب جای می گرفته و به طور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده بود. از جمله کهن ترین مدارک و نمونه‌های در و پنجره در معماری ایران را شاید بتوان در نقش قلعه های مادی در آثار دوره ی شاروکین یافت.

از روی نقش برجسته آشوری می توان روزنه هایی را که بر روی برج ها ساخته شده‌اند تشخیص داد. در دوره ی هخامنشی در تخت‌ جمشید وضع درها به خوبی روشن و پاشنه گرد آن ها اغلب به جای مانده است، همچنین در این کاخ ها بالای درها و حتی بام ها، روزن ها و جام خانه هایی داشته و گرنه فضای بزرگ و سرپوشیده آن ها را چگونه چند جفت در که اغلب بسته بوده روشن می کرده است؟

در اصل از خصوصیات سبک ایرانی، تعبیه سایبان و آفتابگیر منطقی و ضروری برای ساختمان-هاست. در این دوره از اصل اختلاف سطح، جهت جذب نور به داخل استفاده می شد. بر اساس تحقیقات پروفسور ولفانگ معلوم شده که انحراف زوایای بناهای تخت جمشید بر اساسی بنیاد گذاشته شده که به وسیله ی ایجاد سایه روشن های گوناگون تعیین روز اول سال و فصول مختلف میسر شده و این انحراف به معمار ایرانی اجازه می داده مکان های مورد نیاز برای زیستن را به صورتی بسازد که در فصول مختلف سال هر خانه به مقدار لازم از آفتاب و روشنایی استفاده نماید. از نورگیری بناهای اشکانی اطلاع چندانی در دست نیست ولی سر پرسی سایکس در مورد کاخ هاترا می گوید: تالارهای این مجموعه تماما دارای سقف چوبی بوده اند. ارتفاع آنها مختلف و نیز روشنائی آنها از دهنه ی و هلال هایی بوده که به سمت مشرق باز می‌شدند. از روی تصویر بازسازی شده نسا که نورگیری بنا را توسط سقف خرپا نشان می دهد این احتمال را ممکن می‌سازد که اشکانیان از این روش برای نورگیری بنا استفاده می کردند.

ساسانیان تمایل به نشان دادن تضاد بین سایه و روشنائی داشته اند و این امر درتمام بناهای آن ها مشهود است. نوک گنبدهای بناهای چهار طاقی آن ها به صورت روزنه در آمده زیرا برای افروختن آتش به آن احتیاج داشته اند. ایوان کرخه در خوزستان، طرز نور گرفتن از اطاق را برای اولین بار نشان میدهد، البته در بناهایی که طاق ضربی داشته اند معمولاً تأمین نور از آن قسمت هایی بوده که سقف مسطح داشته اند.

روش استفاده از طاق گهواره ای که از انواع طاق  سازی های عصر ساسانی است به معمار اجازه می داد که در فاصله ی میان دو قوس پنجره تعبیه نماید و روشنایی بنا را تأمین کند. طریقه ی نورگیری از جام خانه نیز همان طور که گفته شد بعد از هخامنشیان تا مدت¬های بسیار به عنوان یک سنت طرح گردیده و مورد استفاده قرار گرفت و در دوره ی ساسانی که استفاده از گنبد به شکل پذیرفته وسیعی معمول شده و جزء ویژگی های این معماری می¬شود در روی گنبد روزنه هایی با حفره هایی تعبیه می کردند که احتمالاً برای پوشش آن¬ها از شیشه استفاده می کردند، تا زمانیکه ساسانیان از دیوارهای حمال جهت تحمل بار گنبد استفاده میکردند نور ساختمان از روزن وسط گنبد یا از روزنه های تعبیه شده بر روی آن تأمین می شد. اما پس از آن که بار سقف گنبدی را توسط قوسها روی جرزها انتقال دادند توانستند در قسمتهایی از بدنه گنبدها نورگیرهایی را به صورت هلال تعبیه کنند.

تاریخچه ی بهره گیری از نور طبیعی در معماری دیگر نقاط جهان:

در مصر باستان نور اهمیتی ویژه داشت. به نا به موقعیت سرزمین مصر، شدت نور و در نتیجه تضاد میان سایه و روشن بسیار زیاد می باشد. فرم های صریح و هندسی که در معماری مصر از آن استفاده می شده است با گوشه های تیز و دقیق در زیر نور شدید اثری خاص داشته است. لوکوربوزیه در این ارتباط می گوید: «معماری بازی هنرمندانه دقیق و خیره کننده مجموعه ای از اجسام ساخته شده در زیر نور است. چشم های ما برای این آفریده شده اند که فرم ها را زیر نور ببینیم: این سایه و روشن ها هستند که فرم ها را در مقابل ما برهنه می سازند. مکعب، مخروط، کره، استوانه و هرم اولین فرم هایی هستند که نور آن ها را به ما عرضه می کند. تصاویر آن ها ناب، ملموس و صریح هستند.

اما در معماری مصر بازی نور و سایه تنها محدود به فرم های بزرگ اولیه نیست. سطوح این احجام از نقوش برجسته ای پوشیده شده اند که با کمال ظرافت نقش پردازی و بر سنگ تراشیده شده اند و به این ترتیب پدیده ی سایه ـ روشن در این جا در مقیاسی کوچکتر نیز تکرار شده است.

برای مصریان وجود ذات خداوند برای بشر غیر قابل دسترس و نامرئی بوده است پس به ناچار بایستی در تاریکی باشد. راه رسیدن به این خداوند که بایستی از روشنایی به تاریکی ختم شود با کمک چنین پدیده های نوری کمی واضح تر می شده است.

ژان لوئی دو کانیوال «Jean-louis do canival» روشنائی مجسمه های معبد خفرن را به این ترتیب توصیف می کند: «نور از پنجره های کوچک بین دیوار و سقف به داخل و به تک تک مجسمه می تابید و به وسیله ی سنگ های کف که مرمر سفید صیقلی بودند به ترتیبی منعکس می شد که نوری کاملاً محو و فاقد جهت، فضا را روشن می کرد و ستون ها و دیوارها که از گرانیت سرخ بودند در تاریکی باقی می ماندند. در مورد معابد یونانی هم می¬توان گفت که بیشتر این معابد مجسمه وار بودند و اثر آن¬ها می¬بایستی بیشتر بر فضای پیرامون معبد باشد. تنها وظیفه¬ی داخلی معبد نگاهداری مجسمه¬های مذهبی بوده است. در بسیاری از معابد یونانی با استفاده از یک آب نما که در فاصله¬ی بین مجسمه و در ورودی ساخته می شد نورپردازی مجسمه را اصلاح می‌کردند. نوری که به داخل می تابید با برخورد به سطح آب منعکس می شد و مجسمه را روشن می‌ساخت.

در فضاهایی که احتیاج به نور بیشتری داشتند، یونانیان از نور سقف استفاده می کردند، بخشی از سقف را با ارتفاع بیشتر ساخته و از فضایی که به این ترتیب به وجود می آمد برای تاباندن نور به داخل استفاده می کردند. در معماری آغاز مسیحیت و نیز در معماری بیزانس همواره تلاش می¬شده است هر چه بیشتر به فضای داخلی جنبه ی روحانی داده شود و فضایی رﺅیایی بیافرینند و روشن است که نورپردازی در این راه نقشی عمده داشته است.

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نام شما:*

وبسایت:


دیدگاه شما